شب عاشورا

امشب زناله ‏هاى غم افزاى اهل بیت /روشن شود مصیبت فرداى اهل بیت 
 فرداى اهل بیت ز امشب سیه‏تر است /یا رب سیاه کن رخ أعداى اهل بیت 
 فردا قیامتى شود از ناله آشکار/ در قتلگه اگر برسد پاى اهل بیت 
 غش کرده، کودکان ز عطش، گرچه خود هنوز /بر جاى بود و بازوى سقاى اهل بیت

زبان حال حضرت زینب خطاب به سر برادرش‏

اى انیس بزم عشق و محرم کاشانه‏ام جام لبریز بلا را با تو هم پیمانه‏ام
هر دو مى‏سوزیم از یک شعله در بزم وصال فرق ما این است تو شمعى و من پروانه‏ام
هر دو یک نوریم اى جان من آخر از چه رو تو چراغ مطبخى من شمع در ویرانه‏ام
اینکه فرق تو بود مجروح و کتف من کبود سرنوشت تو است گردیده است بار شانه‏ام
تو هما آسا گرفتى بر سر نى آشیان من چو قنقذ ز آتش سوختم با لانه‏ام