سروده شاعر عاشورایی صابر خراسانی (حضرت زینب(س) )

  • تا قلم لب بر مرکب   میزند         بوسه برجایگاه  زینب می زند
  • گر قلم از او نشانی میدهد        صبر او بر شیعه جان می دهد

 

  • گر تصور  مثل  او   همدم  کجاست      او  وزیر  نهضت   کرببلاست
  • تا که ایزدنقش هستی تافته است      نام زینب را حسینی بافته است
  •  

 

  • من چه گویم یک رگم هشیار نیست           شد اسیرو بهر او غم دار نیست

 

  •  
  • بی کس و بی هم سخن در کاروان        راس مهرویان ستون آسمان
  • نور ناقه ی نور حق ، موج  هرج              معنی الصبر ، مفتاح  الفرج

 

 

  • با نگاه ، گاه    گاهی  آه  کرد      قصارش چون علی در چاه کرد
  • عاشقی پیداست از آهنگ دل     نیست دلداری دگر هم رنگ دل

 

 

      •       علت عاشق ز علت ها جداست 

 

  • ای  برادر من  چه   گویم   با  زبان      چون تویی  بر نی خجل  باشم از آن
  • چوبه ی محمل برایت اشک ریخت      پیر گشتم تا که آب  از  مشک  ریخت   

بین الحرمین بهشت روی زمین

چه مسیریست که هم مقصد و مبدا دو حرم

خاک پاکش برترین تربت عالم

شده سیراب ز خون جگر گوشه ی خاتم

آن امامی که بود برترین خلق آدم

شده ذرات جهانی ز غمش غریق ماتم

و به درگاه کریمش همه مسکین جمله حاتم

خفته جسم بی سرش در حرم و خیل ملائک هر دم

درطواف و گریه اند تا محشر کبرای عالم

...این حسین

صاحب تخت ملک بین الحرمین؛

چهره گردانی و بینی آن طرف هم غیرت الله

او که تدریس وفا کرد به میدان بلا

او عموی عالم،رؤیای طفلان حرم، اوج عزّت

و ز تشبیه صفاتش به علی هم شده صحبت

آن ابَر مرد که از خشم نگاهش برده جرئت

ز دل دشمن و افکنده درونش لرز و حیرت

...این ابالفضل

به رجوع همه مسکین درین ملک دارد بذل

... .

شعر سنگ مزار سید جواد ذاکر طباطبایی(ره)




سخت است درجوانی دل ازجهان بریدن





چشم انتظارمهدی درقبرآرمیدن





من بنده ی حسینم نامم جوادذاکر





زیباست حال فقدان باابجدآفریدن





گفتم برات بمیرم،مردم که زنده گشتم





این است کام شیرین ازدام دل رهیدن





همسایه رسولم آن عاشق حسینی





گفتن خوش است درمن ازشه براوشنیدن





درباغ آرزوهایک آرزوبه دل ماند





بامحنت رقیه درخارهادویدن