امشب زناله هاى غم افزاى اهل بیت /روشن شود مصیبت فرداى اهل بیت
فرداى اهل بیت ز امشب سیهتر است /یا رب سیاه کن رخ أعداى اهل بیت
فردا قیامتى شود از ناله آشکار/ در قتلگه اگر برسد پاى اهل بیت
غش کرده، کودکان ز عطش، گرچه خود هنوز /بر جاى بود و بازوى سقاى اهل بیت
اى انیس بزم عشق و محرم کاشانهام جام لبریز بلا را با تو هم پیمانهام
هر دو مىسوزیم از یک شعله در بزم وصال فرق ما این است تو شمعى و من پروانهام
هر دو یک نوریم اى جان من آخر از چه رو تو چراغ مطبخى من شمع در ویرانهام
اینکه فرق تو بود مجروح و کتف من کبود سرنوشت تو است گردیده است بار شانهام
تو هما آسا گرفتى بر سر نى آشیان من چو قنقذ ز آتش سوختم با لانهام